جمال وفائی بیو

استاد جمال وفایی در 7 ژوئن متولد شد. او در 1940 به دنیا آموخت. پدرش به لحاظ موسیقی شناختی داشت و از علاقه اش به هنر کودکان حمایت می کرد.

هنگامی که جوان جمال در درجه دوم بود، در سن 8 سالگی، استعدادهای موسیقی او قبلا شناخته شده بود. استعدادهای موسیقی او قبلا شناخته شده بود. او برای خواندن نمازها و آیه های قرآن به صورت منظم انتخاب شده بود، در جلوی جبهه دانشجویان ایستاده بود، برای اینکه همه به طور روزانه بشنوند - به دنبال آن همه دانش آموزان به کلاس می روند و روز خود را شروع می کنند. همچنین یک سیستم صوتی وجود داشت که صدای او را به مدرسه مجاور، که یک مدرسه تمام دختران بود، پخش کرد. مدتها پیش مدرسه های دیگر از آهنگهای روزانه جوان جمال شنیدند و به اندازه کافی او سفرهای هفتگی به تمام مدارس مختلف محلی انجام داد و برای آنها آواز خواند. به درجه سوم، جوان جمال به رسمیت شناختن بیشتر به عنوان ایستگاه رادیویی کودکان شناخته شده (رادیو Koodak) با او تماس گرفت تا او را برای آنها بخواند. میزبان رادیو، آقای سپاهی مقتاد، به داستان ها می گوید، و سپس می گوید: "سلام بچه ها، ما در حال حاضر کمی جمال از مدرسه دستور زبان ترقی را برای شما می خوانیم". این برای 5 سال دیگر ادامه پیدا کرد، اکنون با یک ارکستر کوچک نوازندگان نوجوان جوان، از جمله پرویز جهانپناه، مهدی رضایی، آقای موفاتین زاده، آقای گلباس، زبور، آقای آیدیلی فلوت بازی و شخص دیگری در سنتور. . این گروه کوچک به طور هفتگی ملاقات و نوشتن، تمرین، و در همان هفته، آهنگ های خود را در نمایش رادیویی کودکان بارگیری در هفته، که آنها در نهایت در سراسر کشور مشهور شد. او لذت بیشتری از گوش دادن به کودکان در مدرسه خود را خواند آهنگ های مشابه از او که در رادیو از طریق این ارکستر کودکان پخش شده است. پس از چند سال، او به رادیو جاوآنان رفت و در آنجا یک ارکستر بزرگتر را با آهنگ های نوشته شده توسط آقای موفاتین زاده و آقای جهانپناه آواز خواند.

او تا 14 سالگی ادامه داد، در آن زمان به دفتر او فرستاده شد یکی از مقامات ارشد و بسیار معروف در دفتر رادیو ایران - آقای مشیر همایون شهدار - که به شوخی به وی فهمیده بود که او "پیرمرد" است و نباید در رادیو ایران جاوونا ششو ادامه دهد، اما استعدادهای او عالی است که او باید تحت یکی از استادان بزرگ موسیقی کلاسیک فارسی برای 10 تا 12 سال تحصیل کند و سپس به پتانسیل خود در برنامه های رادیویی ملی برجسته تر برسد.

جوان جمال پس از دستورالعمل آقای مشیر همایون شهدار و با کمک دکتر سارحان عبدالرحیم اعتماد مقدم - یک دکتر جانباز و یک مدرس کلاسهای موسیقی استاد اسماعیل مهراتاش، به واتعاده به استاد مهراتاش معرفی شد. استاد مهراتاش یک بازیگر استاد طاهر و همچنین یکی از استادان برجسته موسیقی کلاسیک فارسی بود. استاد مهراتاش تازه کار خود را از خوانندگان مشهور مرضیه و عبدالوهاب شهیدی به پایان رسانده بود و آماده همکاری با جوان جمال بود که اکنون تنها 16 سال است. یک قاتل سنی است که به عنوان یک متفکر یک استاد موسیقی مانند استاد مهراتاش تخصیص داده می شود.درواقع، پدر وفائی نیز در تاریخ تئاتری استاد مشغول به کار استاد مهراتاش بود. وفائي 12 سال بعد تحت نظارت استاد مهراتاش، دو بار در هفته براي يادگيري راديو و دوباره يک بار در هفته براي تمرين آواز صرف کرد. در این دوره، 4 دانشجوی تحت آموزش مهرتاش با هم جمال وفایی، محمد مونتانشی، آقای صفریان و خیلی جوان محمد رضا شجریان مشغول به تحصیل بودند. وفائي تحت آموزش مهرتاش در اين دوره زماني رشد كرد و از دانش آموزان نوجواني به دست آورد تا آگاهي عميق و كامل از شعاع و صداي جلاي و بالغ با زيبايي و دقت تقريبا بي سابقه داشته باشد كه او را براي مرحله ملي آماده كرد.

در سال 1967، تحت تشویق همسر شاه و همسر، امپراطوری فراه، جشنواره یاسانه هنری شیراز راه اندازی شد. این برنامه تا سال 1977 اجرا شد و هر سال به عنوان مرکز نمایشگاه هنری جهانی تبدیل شد. تنها تعدادی از نوازندگان کلاسیک امیدوار کننده و پیشرفته فارسی انتخاب شدند تا شرکت کنند.

سال 1968 دومین جشنواره سالانه جشنواره ی شیراز در حال برنامه ریزی بود. صدای جدید موسیقی کلاسیک فارسی پس از آن به دنبال داشت. یکی که عمدتا کشف نشده بود و می تواند نماینده نسل بعدی خوانندگان موسیقی کلاسیک ایرانی باشد. یک کمیته انتخابی جمع شده بود و شامل برخی از بزرگترین نام های موسیقی کلاسیک ایرانی است: دیوید پیرنیا، دیوید براتشتی، دیوید براتشتی، دیوید براتشتی، استاد طلایی، جلیل شاهناز، ویلیمان استاد علی تاووییدی، اصغر بهاری، استاد کامانش، و فرامرز پویار، استاد ساندروور - همه افسانه ها در زمینه های خود. در ژوئیه 1968 برگزار شد و در کلاس استاد مهراتاش برگزار شد. تمام 4 خواننده در کلاس خود، از جمله شجریان. با تمام اینها، همه از بین رفتند، اما کمیته از وی خواسته بود که باقی بماند. رییس کمیته گفت: "من خوشحالم که 12 سال تحصیلات خود را تحت استاد مهراتاش به دست آورده است. ما شما را انتخاب کرده ایم که در Jashne Honar بعدی در شیراز آواز بخوانید. »نظرات او با پشت سر گذاشتن چهره وفائیه روبرو شد. یک کل عمر آموزش برای رسیدن به بالاترین سطح دید برای وفائیه، آوازخوانی در 1968 Jashne Honar در شیراز بود.

در عرض 24 ساعت پس از انتخاب او، از او خواسته شد که رادیو ملی را بخواند، و او هم هیجان زده بود و هنوز مطمئن نیست که چگونه پاسخ دهد. کمیته انتخاب گفت که اگرچه رادیو ملی یک مرحله قابل توجهی بود که همه نوازندگان کلاسیک ایرانی به دنبال آن بودند و باید اول به جاشن هانار تمرکز کنند و به همین ترتیب دقیقا همان چیزی است که او انجام داد. او اکنون دو بار در هفته به مدت دو ماه با همتایان موسیقی اش تمرین می کند که با هم در صحنه می مانند: حسین تهرانی، استاد تناباک، فرامرز پاویر، استاد سانتور، بازیکن اصغر بهاری، استاد کامانچ، و رحمت الله بدیعی استاد ویولن است. عبدالوهاب شهیدی، یکی از فارغ التحصیلان استاد اسماعیل مهراتاش، همچنین در این جشن هنری آواز خوانی داشت و مدرک کارشناسی ارشد این کارخانه را در این رویداد 1968 افتخار می کرد.

در نهایت شب Jashne Honar آمد. ابتدا یک رویداد هنری و موسیقی رسمی در تهران برای همه موسیقیدانان برای دیدار با یکدیگر و اجرای رسمی آنها قبل از رفتن به شیراز برای جشن هنری و بار دیگر تکرار اجرای آنها با دیگر نوازندگان و هنرمندان بین المللی خواهد بود. این رویداد اولیه در ایران به همان اندازه مهم به شمار می رفت و شخص خودش شخصا خودش شخصا حضور داشت. متأسفانه، وفائی دستورالعمل های نادرستی در مورد مکان این اولین رویداد در تهران با افرادی که انگیزه مشکوک آنها بعدا مطرح شده بود، ارائه می شود و همکاران موسیقی خود را با بی اعتنایی در انتظار صحیح برای این رویداد، از طریق نگرانی غلبه می کردند. امپراتور فراه در ردیف اول بود، همه نوازندگان سازنده آنجا بودند، اما نه خواننده. وفائی در قسمت اشتباه شهر بود، فکر می کرد جشنواره شاید روز دیگری باشد و او اشتباه کرد. با شایستگی، او به واسطه این مقدار خالی به یک خانم فرار کرد و او به راه خود به جشنواره راه یافت. او به شدت به او توصیه کرد که این جشنواره در دانشگاه تهران بود و نه در میادین جائه، جایی که به او گفته شد بروید. وفائی در اشک بود، اما او را اطمینان داد که می تواند آن را بسازد، و او را به جشنواره دعوت کرد، جایی که همتایان موسیقی و استاد مهراتاش هر دو با نا امیدی و تسکین روبرو شدند. زندگی همه چیز در مورد زمان بندی بود و وفائی با این شایستگی در آن لحظه لحظه ای بانوی عجیب و غریب را در آن محل خالی ملاقات نکرد، احتمال دارد کل دوره کار موسیقی او متفاوت باشد، زیرا او ممکن است هرگز شانس مشابهی نداشته باشد از نو.

این رویداد در اواخر به دلیل رسیدن به اواخر او و شیوه های برنامه ریزی شده ای که بعد از ظهر اتفاق نیافت، به زودی آغاز شد، اما وفایی بی ادعا آواز خواندن آثار حافظ را در افشاری اجرا کرد. او در روز جمعه در Jashne Honar در شیراز آواز خواند. این آهنگ بسیار زیبا بود که داوود اولیانو می خواست آن را در برنامه گلش منتشر کند. این آهنگ دقیقا ضبط شده بود و بعدا در برنامه گلها پخش شد، مانند یك شكوه گل 386، با Lotfallahj Majd بازی تار، پرویز یحقی بازی ویلن و بهمن رجوی بازی زبور.

روز بعد از این جاشن هونار، چندین مقاله در روزنامه کیهان توسط نوازندگان محترم موسیقی کلاسیک روز، به انتقاد از نوازندگان ایرانی از رویداد Jashne Honar، نوشته شده است. تمام بررسی های وفائی بسیار مثبت بود و به ویژه استاد قوامی یک بررسی تمام صفحه با بازخورد بسیار مثبت و مشاهدات در مورد صدای منحصر به فرد و زیبای وفائی نوشت. وفائی به عنوان دانش آموز استاد مهراتاش در سرتاسر جهان نامگذاری شده است، و سرپرست پیری نیز بسیار افتخار می کند. آهنگ های وفایی در حال پخش در رادیو و تلویزیون بود و برای موسیقی او چک می کرد. در حال حاضر دعوتنامه های فراوانی برای شرکت در برنامه گلها و مجموعه هنری فرهنگ هونار در تلویزیون با دعوت فرامرز پوار دعوت شد. استاد مهراتاش به او توصیه کرد تا برنامه رادیو گلشا را اجرا کند، زیرا این اعتبار و توان بالقوه بیشتر بود. پس از ورود وفائی به دفتر مرکزی رادیو ایران، آقای فرخخنی - یک برنامه اجرایی کلیدی به او مفتخر شد تا چهار روز پیش در انتظار ورود او منتظر بماند. آقای فرخنیا به او گفت: "آیا شما می دانید قطعه ای باور نکردنی از موسیقی که Vafaei تولید کرده اید؟" آقای فرخخانی سپس ضبط کننده استاد وفائی را آواز خواند و سرش را به بی اعتقادی به زیبایی این مرد جوان تکان داد. آقای فرخنیا سپس با استاد وفایی مشغول به کار شد تا آهنگ نمونه ای را برای آقای داوود پیرنیا، رهبر برنامه رادیو گلشا تهیه کند. وقتی آقای Pirnia این آهنگ را شنید او ابراز تصدیق کرد و گفت که آن را به اندازه کافی خوب است که در رادیو پخش شود. استاد وفائی چک را برای 1000 تومان صادر کرد و از ماه بعد با حقوق معادل 1260 تومان برای شروع و با آقای دیوید پیرنیا، بنیانگذار برنامه محترم، به برنامه رادیو گلشا تبریک میگفت. این آغاز یک چیز عظیم بود و عمر فداکاری و تعهد به جمال وفایی در زمینه مهارتهایش به نفع او بود، زیرا او در حال حاضر استاد موسیقی کلاسیک فارسی بود.

به زودی استاد وفایی به مهدی خالدی ویلیست و آهنگساز معرفی شد و با وی همکاری کرد. آنها در اولین جلسه خود با هم تمرین کردند و خالدی اعلام کرد که آهنگی ساخته است که او را بخواهد در روز قرهبیز (عید قربان) رادیو بخواند - نوعی تشخیص این که همه خوانندگان کلاسیک ایرانی آرزو داشتن! این آهنگ به صورت برنامه ریزی شده و منتشر شد و حس می شد. از آنجا، دو ضبط گلها دیگر برنامه ریزی شده بود، یکی از آنها برای یك شكوه گل 386 كه در ابتدا در 1968 جاشنه حنار در شيراز به تازگی اجرا شده بود. از آنجا، شاعر معروف، Rahii Moayeri، خواستار دیدار با استاد وفایی شد تا بتواند نوشتن شعر برای مهدی خالدی برای نوشتن و استاد وفایی انجام دهد. هنگامی که آقای Moayeri با وفائی ملاقات کرد، به مهدی خالدی، با شگفتی گفت: "این خواننده بسیار جوان است!"، که مهدی خالدی "بله، اما به صدای او گوش می دهد". Moayeri با زیبایی صدای او روبرو شد و موافقت کرد که با این جادوگر موسیقی جوان کار کند، و او را به مهدی خالدی دعوت کرد تا آهنگساز شخصیت آهنگ های استاد وفایی که مدت سه یا چهار سال است، باشد. خالدی هر ماه یک آهنگ را به استاد وفایی، یکی دیگر به سیما باینا و دیگری دیگری به احدی می دهد. در فستیوال های ضبط، وفائی یک بار آواز خواندن می خواند و این ترکیب برای اولین بار کامل می شود؛ او به خوبی شناخته شده برای هرگز نیاز به خواسته شده برای دوباره ضبط آهنگ ها به دلایل کیفیت. به ترتیب، استاد وفایی یک خواننده موسیقی کلاسیک ایرانی بود.

با این حال، استاد وفایی تنها یک موسیقیدان کلاسیک نبود. او در قلب سرگرم کننده، رقاص، خواننده، کمدین، بازیگر و خیلی بیشتر بود. او شروع به آواز خواندن در مراسم عروسی، کاباره ها و بسیاری دیگر از این اجتماعات اجتماعی کرد. او شروع به خواندن موسیقی پاپ و وارد یک ژانر جدید موسیقی کرد. در نهایت او بزرگترین پاپ او، "Nayer" بود، که به کار خود در پاپ افتخار می کرد و برای او بسیار سودآور بود. اگرچه داوود اولیو و هووشان ابژهج، که بعدها به عنوان مدیر کل برنامه گلها جای گرفت، هر دو ترجیح دادند استاد وفایی را به طور انحصاری بر روی موسیقی کلاسیک فارسی تمرکز کنند، استاد مهراتاش به او گفت: «بعد از موسیقی پاپ نیز بروید! موسیقی گرایان باید ثروتمند باشند. استاد وفایی توصیه مشاوره استاد مارتاش را داد. او نه تنها پس از موسیقی پاپ ادامه داد، بلکه در چهار فیلم مختلف، نمایش استعدادهای هنری خود را انجام داد. در واقع، در دهه 1970، یک فیلم مشهور هندی با بازیگر و سازنده هند، راج کاپور، به عنوان یک فیلم ایرانی توسط سیامک یاسامین تحت نام "رندا شود" تولید شد. استاد وفایی در این فیلم نقش راج کاپور را بازی کرد و تمام آهنگ ها را در این فیلم خواند. این فیلم بسیار مشهور است و بیشترین ایرانیان آن زمان چندین بار دیده شده اند. کل فیلم را می توان در این مورد مشاهده کرد راند شود

بعد از یک دوره زمانی، استاد وفائی خواسته شد که به طور انحصاری برای برنامه گلش بخواند و نه برای سایر رویدادهای اجتماعی. نگرانی اصلی این بود که آواز خواندن هر شب باعث می شود صدای او خجالتی باشد و بنابراین کیفیت صدای او را در هنگام آواز موسیقی کلاسیک ایرانی برای برنامه گلش تحت تاثیر قرار خواهد داد. توقف فعالیت یا حتی محدود کردن چنین فعالیتهایی نه تنها محدودیت مالی را نشان می دهد، بلکه محدودیت شخصی و اجتماعی - استاد وفایی را دوست دارد تا مردم را رقص، خنده، و زمان خوبی داشته باشد و هر روز آن را دوست دارد - چندین بار روز برنامه عادی او در هر 3 شب یا 4 حوادث متفاوت بود. استاد وفایی از میان این رویدادهای روزانه و برنامه گلها خواسته شد. او با قلب خود رفت و آواز خواندن در عروسی، کاباره ها و اجتماعات اجتماعی را انتخاب کرد. زمان او با برنامه گلش تا حد زیادی به پایان رسید. این بدون هیچ پیشرفتی بود. استاد وفایی 8 آهنگ را برای سری یك شكوه گل، 10 آهنگ برای سری بارگ سبز و 14 آهنگ برای مجموعه گلایا رنجرنگ آواز خواند. این علاوه بر مجموعه ای از ملودی ها ("taranehs") است که به طور ماهانه برای رادیو، خارج از برنامه گلها آواز خواند - در کل صداهای آهنگ در مجموع چهار ارکستر رادیویی در حال تماشای استاد وفایی می گوید "این دوره زندگی من طلایی بود. قابل توجه است که من توانستم خودم را به عنوان یک خواننده موسیقی کلاسیک ایرانی در زمانی که همه بزرگترین استادان نیز آواز خواندن - گلپایگانی، ایرج، قوامی، شهیدی، خوانساری، شجریان، بانان و دیگران را تشکیل می دادم. "

استاد حسین سامادی یک نویسنده انتقادی برای استاد وفایی در طول دوره بعد بود که موسیقی پاپ را از جمله معروف ترین آواز واتعده، نیر و نیز ترانه های توتی، ستاره ای سهیل، زنجی و بسیاری دیگر آواز خواند. سایر نویسندگان آهنگ که از استاد وفایی حمایت می کردند شامل استاد مالا، آقای فردین حافظی، آقای ابراهیم مسعودی، آقای مفتاح، آقای عبدالله جهانپناه، کل گروه موسیقی لشکری ​​(آقا بوژورگ، منوچهر، حسار و غیره) منوچهر گودرزی، عباس زردی و ابراهیم سرخوش. همچنین توجه به شاعر بیژن ترقی است که شعر مجهگان را به عنوان یکی از آهنگ های استاد وفایی خواند. موسیقیدانانی که در این آهنگ ها با او بازی می کنند، شامل بزرگترین آهنگ های کلاسیک فارسی می باشند: فرهنگستان شریف، حبیب الله بدیعی، اسدالله ملک، جلیل شاهناز، فرامرز پاویر و محمد اسماعیلی. بعضی از دیگران که در طول سالها به کار خود ادامه می دهند، مهدی تقیستانی، ابراهیم صارمی، آقای البرزی - که با آنها 20 سال است کار می کند و امیر نصر عفتاحه است.

هوشنگ ابطحج، مدیر برنامه گلشا پس از گذشت مدت زمان، می خواست استاد وفایی را ترک کند - به استاد وفایی گفت که او می خواهد "دو شجریان" داشته باشد و او می خواهد او را 20 هزار تومان در ماه به او بپردازد، همان استاد شجریان. با این حال، در حالی که استاد وفایی خواست مجددا در برنامه گلشا شرکت کند، می خواست این کار را انجام دهد، در حالی که مشغول تماشای سایر آهنگ های او بود، و در حالی که ابژه مجاز به این کار بود، او می خواست استاد وفایی را به طرز غیرمستقیم به منظور حفظ او صدای اما آواز خواندن در چنین رویدادی تنها به ندرت چیزی بود که استاد وفایی می توانست انجام دهد. دوباره تصدیق شد که دو حرفه موسیقی در همان زمان نمی توانست اتفاق بیفتد و اگرچه انتحاب درب را برای استاد وفایی باز کرد هر زمان که آماده بود، میراث تاریخی استاد وفائی با برنامه گلشا در نهایت به پایان رسید.

در حدود این زمان، در سراسر کشور آگهی های تبلیغاتی در مورد جشنواره موسیقی بین المللی در ویتنام وجود داشت که ایران می توانست یک مرد و یک خواننده زن را برای نمایش چهره موسیقی کلاسیک فارسی ارسال کند. بسیاری از خوانندگان مشهور این روز اعمال شده است، اما استاد وفایی - با وجود عدم اعمال خود - توسط شاه ایران دستگیر شد تا کشور را در این رویداد مهم نمایندگی نماید، جایی که با ستارگان مانند باب هوپ، ساممی دیویس جونیور .، و فرانک سیناترا. او نه تنها برای مهارت های آواز خویش انتخاب شده بلکه برای مهارت های سرگرمی اش نیز انتخاب شد. او با شش خواننده دیگر، از جمله آقای البرزی، آقای مهدی تاکستانی، آقای عباس زندی و آقای حسن شمامی زاده، در کنار هم بودند. این رویداد یکی از بزرگترین افتخارات حرفه ای او بود.

بلافاصله پس از آن، انقلاب آغاز شد و استاد وفایی همان شرایط وحشتناکی را تجربه کرد که دیگر خوانندگان در طول این مدت قربانی بودند. او در سال 1980 برای ایالات متحده به ایالات متحده رفت و از زمان اقامت 3 ساله در آلمان، از آن زمان تا کنون وجود نداشته است. او امروز در سانفرانسیسکو، کالیفرنیا همراه با همسرش از چندین سال، میترا زندگی می کند.

مهمترین مربی استاد وفایی اسماعیل مهرتاش بود، اما او تحت فشار آقای بو زری و نور علی برومند نیز به تحصیل پرداخت. برای یک دوره سه ساله، او یک بار در هفته با استاد بانوان ملاقات می کند و در برنامه های موسیقی مشغول به کار است، در طی آن او از تجارب و تجربه استاد بانان نیز آموخت. از طریق دوستی او با استاد قوامی، او توانست با استاد ادیب خساری ملاقات کند، از آن او یاد گرفت که چگونه در بیت اصفهان و بیات درویش حسن آواز بخواند. خوانندگان مورد علاقه او اکبر گلپایگانی و ایرج هستند. او در واقع 3 تا 4 سال با استاد گلپایگانی در کاباره خود به طور روزانه خواند. بازیکن سانسور مورد علاقه او، رضا ورزانده است. بازیکنان تام مورد علاقه او عبارتند از: فرهنگ شریف و لتفالله مجد - با توجه به اینکه مجد بسیار در مورد او با او کار می کرد، و استاد وفائی یکی از آن خواننده های بسیار کمی بود که از آن لذت بردند. خواننده مورد علاقه قدیمی او ادیب خوانساری است. بازیکن مورد علاقه او، احمد عبادی، و بعد از آن، جلال زلفونوون بود. نزدیکترین دوستان موسیقی او، حبیب الله بدیعی و پرویز یحقی بودند.

او دارای یک حافظه ثروتمند است و لذت بردن از داستان ها و لذت بردن از لذت عمیق در یادآوری تجارب خود را در طول حرفه ای آواز خود را. هنگامی که به موسیقی خود گوش می دهد چشم هایش را بسته می کند و آن روزهای شگفت انگیز را به یاد می آورد و پیچیدگی های هر جنبه ای از نحوه آواز خواندن آن را توضیح می دهد - شعاع، شعر، یکپارچگی از یک رادیو به دیگری، باید آواز بخواند، چگونه آهنگ های بلند باید آواز خواند، چگونه دیگران موسیقی در این آهنگ پاسخ خود را به پاس های آواز خویش تکرار می کنند و خیلی بیشتر. هر آهنگ او را به زمان و مکان دیگری می برد و اگر به او احتیاج داشته باشید، احساس خواهید کرد که او با شماست. پیام او به طرفدارانش: "من همیشه بهترین ارتباط با افرادی را داشتم که با آنها کار کرده ام و خاطرات بسیار جالبی را به من سپرده اند. من هیچ پشیمانی و افکار بد ندارم، و از همه کسانی که بخشی از زندگی شخصی و حرفه ای من بوده اند سپاسگزارم و همه آنها را دوست دارم. "